شهر کرمان از با قدمت ترین شهرهای فلات ایران است و به گفته بعضي مورخان و پژوهشگران سابقه سكونت و استقرار انسان در آن به هزاره چهارم قبل از ميلاد مي‌رسد و به شهادت اوراق تاريخ در طي قرون متمادي دوران پرنشيب و فرازي را طي نموده و شاهد دگرگوني‌هاي زيادي در گذرگاههاي تاريخ حيات خويش بوده است. شهری که با مردم سخت کوش و شجاع آن به علت پایمردی به منظور حفظ استقلال ، حاکمیت ، کیان، ملیت ومذهب خویش در دوران تاریخ دیرینه و سراسر افتخار اما توأم با رنج ، مرارت و سختی های خویش همواره مورد تاخت وتاز متجاوزان و حکام خودکامه قرار گرفته و در این رهگذرعلاوه بر خسارات و خرابی هایی که بر ثروت ملی آن وارد آمده ، از لحاظ تلفات جانی نیز متحمل از دست دادن گروه گثیری از همه قشرهای جامعه اش شده است ، بنحوی که یکی از مورخان خارجی بنام « فرد ریچارد» در تین مورد می نویسد:« این شهر اهمیت قابل ملاحظه ای دارد و غیر از شهر تبریز که در مرز شمال واقع است ، بر هیچ شهری به اندازه اندازه این شهر از منجنیق فلک فتنه نباریده است » شهري كه از حيث قدمت تاريخي يكي از قديمي‌ترين و با سابقه‌ترين شهرهاي كشور باستاني ايران و جزو يكي از پنج شهر تاريخي اين مملكت است به گفته (ژان اوبن):« اگر كسي تاريخ اين شهر را با دقت بخواند چنان است كه همه تاريخ ايران را خوانده است.» در باره تاریخ این شهر همین بس که از سال 21 هجری قمری (641میلادی)تا سال 1397 هجری قمری (1977میلادی/1357 هجری شمسی)یعنی در مدت 1336 سال 272 تن براین شهر حکمرانی کرده اند.
کرمان شهری است که در طول تاریخ در اثر حملات و زد وخوردهای متوالی اجانب از یکسو و خشونتهای طبیعی چون سیل ،زلزله ، قحطی ، خشکسالی و شیوع بیماریهای فراگیر از سوی دیگر متحمل خسارات جانی ومالی فراوان شد که آثار شوم آنها بر چهره شهر ومردم آن به جای مانده است ، اما باز حیرت بینندگان هم حیرت بینندگان را برمی انگیزد ، چرا که آثار گرانبها و فراوانی از سلیقه و ذوق بجای گذاشته است و هنوز بجای میگذارد.
در باره قدمت این دیار آثار ارزشمندی از گذشته های دور گواهی میدهند که بعضی از آنها را در اینجا برمی شمریم :
بنا بنوشته های مورخ کلدانی و کاهن معبد مردوک در سالهای 539 -538 –که کتب او از منابع مهم تاریخ زمان کورش است – کرمان از ولایات تابعه کوروش بوده و محلی مطمئن برای او بشمار می رفته است.در عصر داریوش کبیر نام کرمان جزء ولایات تابعه هخامنشی آمده است و در کتیبه بنای شوش کلمه ای مشاهده می شود که نام چوب درختی بوده است که برای استحکام بنای ساختمانها ( شاید همان کاخ ) به کار می رفته و محل تهیه این چوب کرمان ذکر شده است. در این مورد داریوش می گوید « چوب بیش مکن از گنداره(پیشاور) وکرمان حمل شود »
در متن کتیبه ای که از شاپور اول ساسانی – در اطراف کعبه زرتشت در نقش رستم فارس – بدست آمده است، شاپور دربارهقلمرو خود چنین می نویسد: منم خداوندگار مزداپرست شاپور شاهنشاه ایرانیان وغیر ایرانیان . امارات و ولایات امپراتوری ایران اینها هستند : پارس، پارت ، خوزستان ،میشان ،آشور ،آذیان ،عربستان ، آذرآبادگان(آذربایجان)، ارمینیا ،(ارمنستان)، سسیگان ، کرمان وسیستان
هرودت و استرابون مورخان یونانی که قبل از میلاد مسیح می زیسته اند در تشریح سفرذبازگشت اسکندر مقدونی پس از فتح هند نوشته اند « اسکندر مقدونی سرزمین کرمان را برای تصرف هندوستان پیموده ، هنگام مراجعت با لشکریان خود که حدود یکصد و بیست هزار نفر پیاده و پانزده هزار نفر سواره بودند به شهر کرمان وارد شد وفرمان داد که مدت یک هفته لشکریان وی در این شهر استراحت کنند و به جشن وسرور بپردازند و از این مطلب معلوم می شود که شهر کرمان در عصر تا چه حد وسیع آباد و پر نعمت بوده که توانسته این همه لشکر را به خود راه دهد و آذوقه آنها را فراهم سازد» (بر گرفته از کتاب از قلعه دختر تا دقیانوس تالیف محمد دانشور انتشارات مرکز کرمانشناسی)
در کتب تاریخی از عهد قدیم ، چند جا به نام کرمانیان بصورت بخشی از ایران بر می خوریم هرودت گوید:پارسیها به شش طایفه شهری و ده نشین و چهار طایفه چادر نشین تقسیم شده اند شش طائفه اولی عبارتند از : مرفیان ، ماسپیان ، پانتالیان ،دروسیان ، گرمانیان در خصوص گرمانیان تصور میرود همان کرمانیان باشند
در کتیبه های هخامنشی ظاهراً مقصود از کلمه کارمانیا همان کرمان است
بروس مورخ کلدانی وکاهن مردوک در ذکر فتح بابل توسط کوروش و مسلط شدن کوروش بر نبونید پادشاه بابل می نویسد :« … کوروش با او به رأفت رفتار کرده به کرمان تبعیدش کرد تا در آنجا سکنی گزیند ، نبونید در آنجا تا آخر عمر بزیست ودر همانجا در گذشت » ( برگرفته از حاشیه استاد باستانی پاریزی بر کتاب تاریخ کرمان بقلم احمد علی خان وزیری)
بنا به مندرجات اكثر كتب تاريخي بنای اوليه شهری که اینک بنام كرمان شناخته می شود ، در دامنه و تپه های مجاور كوههاي صاحب الزمان و در محدوده قلعه های دختر و اردشير وبافت پیرامون آنها واقع در شرق شهر فعلي كرمان بوده و پايه آن در دوران پادشاهي اردشير بابكان گذارده شده است قلعه اردشير بالاي تپه‌اي بنا گرديده در ديواره‌هاي آن خشت‌هاي بزرگ به كار گرفته شده، قلعه دختر كوچكتر از قلعه اردشير است بين اين دو قلعه بناهاي متنوع همانند مسجد و… بچشم مي‌خورد بقاياي بناهاي موجود گواه بر اين است كه لااقل در زمان اردشير بابكان در همين محل شهري آباد با قلعه‌هاي مهم وجود داشته است. كه در آن زمان نامش (گواشير) بوده است.

مرحوم احمد علیخان وزیری ( مؤلف کتاب جغرافیای کرمان ) معتقد است که حدود 430 سال قبل از اسلام – به هنگام فتح کرمان بدست اردشیر – این محل گواشیر نام داشته که مرکز ولایت کرمان بوده است.بخشی از خانه های مسکونی مردم فقیر در پای دامنه های این دو تپه و قلعه شکل یافته بوده و بعداً با گسترش تریجی شهر کرمان در جهت غرب توسعه یافته وبا توجه به توسعه ورونق اقتصادی در دوره های بعد از اسلام این شهر بتدریج نضج گرفته ورفته رفته بزرگتر شده تاجایی که وسعت آن به حدود دویست هکتار رسیده هم رسیده ، با گذشت زمان وبه دلیل نا امنیمنطقه وحمله غارتگران ودزدان علاوه از حصارهای رفیعی که دور قلعه دختر وقلعه اردشیر کشیده شده بود گرداگرد شهر نیز حصاری بلند کشیده شد.
استاد گرانقدر دکتر باستانی پاریزی مورخ شهیر معاصر در کتاب وادی هفتواد به نقل از تاریخ ایران در زمان ساسانیان و همچنین در حاشیه کتاب تاریخ کرمان تالیف احمد علی خان وزیری آورده است «گشتاسب پسر لهراسب در سال 5772 از هبوط آدم به طالع میزان آن را بنا نهاد ودر آن بنای آبادانی نهاد وآتشکده ساخت و بعد از آن اسکندر رومی بر ایران مستولی شد و ممالک ایران را به ملوک طوایف بخش کرد ، کرمان در تصرف اشکانیان بود در اواخر عهد ملوک طوایف در این خطه دلگشا ، هفتواد نامی کرمانی ، امیر بود قلعه ای در بالای کوهی بساخت . اردشیر بابکان که سر سلسله وپادشاه اول ساسانیان بود ملوک طوایف را در ایران برانداخت و به کرمان آمد . ملک هفتواد بستد به طالع میزان بنای این شهر عظیم گذاشت که اکنون آثار حصار و خندق آن خارج شهر باقیست و آنراموسوم به گواشیر نمود….
ابن اثیر در جلد اول الکامل به نقل از طبری می گوید :« چون اردشیر به کرمان رفت در آنجا حاکمی بود که بلاش نام داشت وجنگ شدیدی در گرفت واردشیر در آن جنگ شخصاً شرکت داشت و بلاش را اسیر کرد و شهررا گرفت و فرزند خود را که نیز اردشیزر نمام داشت در آنجا گذاشت و….. و قلعه ای که بنام اردشیر معروف است شاید در زمان همین اردشیر بابکان وپسرش اردشیر که حاکم کرمان بود ساخته شده باشد وپیش از آن از قلعه دختر قلعه کهنه از شهر دفاع و حفاظت می کرده اند .
بنای شهر کرمان تا قرن چهارم ه. ق در جنوب شرقی قلعه اردشیر وقلعه دختر و در پار این دو قلعه شکل میگیرد واز قرن چهارم ه .ق به بعد رشد شهر به سمت غرب بوده است و از قرن نهم به بعد رشد شهر و محلات آن از غربی ترین نقاط شهر شهر قدیم به سمت شمال وسپس به جانب جنوب شرق بوده است . در بخش سازمانی کرمان ، و قبل از خراب کردن حصار ، 32 محله و جود داشته است که در حال حاضر اکثراً به صورت قدیمی خود وبعضاً به صورت مخروبه وبعضاً مخروبه و گاهی با انجام تغییرات جزیی باقی مانده است
در سال 1293 هجری قمری دور شهر کرمان تقریباً یک فرسخ (6 کیلومتر) به شکل قثا ( خیار چمبر) وطولش از دروازه خراسانی (دروازه گبری) تا دروازه رق آباد(ریگ آباد) وعرضش از دروازه وکیل تا دروازه ارگ واین شهر با برج و بارو و خندقهایی به عرض تقریبی ده متر و عمق چهار متر ، محصور بوده است.
شهر کرمان مشتمل بر شش دروازه بوده است به این شرح ] خلاف حرکت عقربه های ساعت [ 1- دروازه مسجد یا دروازه وکیل در محل فعلی میدان شهداء(مشتاق) 2- دروازه ناصری واقع در شرق محله شهر 3-دروازه گبری یا خراسانی 4- دروازه سلطانی یا دولت 5- دروازه ارگ یا دروازه باغ 6- دروازه رق آباد
وسعت شهر کرمان که تا اواخر قاجاریه ودر داخل حصار حدود دویست هکتار بود با تخریب حصار ها که از دهه اول قرن حاضر با تخریب دروازها شروع شد وتا دهه 40 13 ادامه یافت در سال 1969 میلادی مصدف با 1345 ه ش بر اساس نقشه ای که روگراستون ترسیم نموده است به 400 هکتار رسیده است یعنی در نیمه قرن 14 ه ش وسعت شهر کرمان دو برابر شده است. بر اساس آمار منتشر شده شهرداری کرمان محدوده خدماتی شهر در سال 1357 به 3072 هکتار ودر سال 65 به 5088 هکتار ودر سال 1371به 7652 هکتار در سال 1375 11000 هکتار ودر سال 1378 به حدود 15000 هکتار رسیده است.
جمعیت کرمان در قرن هفتم بنا به نوشته معین الدین میبدی نگارنده تاریخ آل مظفر و خواندمیر صاحب روضهّ الصفابیش از 120000 نفر ذکر شده است و در آغاز دوران حکومت قاجاریه حدود 40000 نفر بوده است
(بر گرفته از کتاب از قلعه دختر تا دقیانوس تالیف محمد دانشور انتشارات مرکز کرمانشناسی)